توضيحات :
چگونه کيفيت يادگيري خود را ارتقا دهيم؟
کتاب، روزنامه نيست
برخي از دانشآموزان عزيز و حتي دانشپژوهاني که خود را براي آزمون سراسري آماده ميکنند، هنوز روش مطالعه درخور و مناسبي ندارند و براي آنها همه مطالب کتب درسي، يکسان و از يک درجه اهميت برخوردار است و خيلي وقتها کتاب را مثل روزنامه تورق ميکنند؛ مثلاً يک مطالب درسي را ممکن است که با يک ريتم يکنواخت از ابتدا تا انتها از پيش چشم بگذرانند بدون اينکه بين قسمتهاي مختلف آن تفاوت قايل شوند؛ در حالي که يک فرد دانشآموز باهوش بايد به اين دريافت رسيده باشد که همه کلمات يک متن از يک درجه اهميت يکسان برخوردار نيستند و درجه اهميت آنها باهم متفاوت است. يک محصل زيرک در دوره متوسطه بايد بداند که عيار و درجه اهميت کلمات، جملات و اصطلاحات کتب درسي، وزن و اهميت متفاوتي دارند و به همين دليل لازم است که برخي از تعاريف و جملات را تفکيک کرد؛ برخي از آنها را بايد برجسته نموده و حتي لازم است که برخي از آنها را در حاشيه کتاب دوبارهنويسي نموده يا به شکل سؤال و جواب در آوريم تا اهميت آنها در نظر ما بيشتر جلوه کند و ماندگارتر شود.
برای خواندن مطلب به ادامه مطلب مراجعه کنيد......
گاهي لازم است که يک پاراگراف را فقط مطالعه و مرور کرد، در حالي که پاراگراف بعدي را بايد با ماژيک فسفري برجسته نموده تا مثل چراغ راهنما و فانوس دريايي هر موقع کتاب را باز کرديم و به آن صفحه رسيديم چشمک بزند و براي ما آلارم بفرستد.
يک دانشآموز خوب و آيندهنگر در دوره متوسطه بايد آگاه باشد که گاهي شرح کوتاه زير يک عکس از مطالب يک پاراگراف هم ممکن است مهمتر باشد و آن گويه يا گزينه براحتي قابليت تبديل شدن به يک سؤال تست را داشته باشد؛ حتي ميخواهيم بگوييم که دانشآموز هوشمند و با کياست بايد بتواند که بخشهاي سؤالخيز را از ساير مطالب کتب درسي تفکيک کند.
نويسنده اين سطور برحسب تجربه دريافته است و خيلي موافق نيست که دانشآموزان کتب درسي خود را تميز و نظيف و اتو کشيده نگه دارند، بلکه معتقد است دانشآموزاني موفقترند که کتاب را به چالش ميکشند، مطالب آن را تفکيک ميکنند و در حاشيه آن مطلب مينويسند و برخي مطالب آن را برجسته ميکنند و براي برخي از اصطلاحات آن توضيح اضافي مينويسند و کلاً به تمام زواياي آن کنجکاوانه نگاه ميکنند.
اين کتاب با اين شيوه ممکن است بمرور مندرس و حتي چروکيده شود، و اين شيوه نه تنها هيچ اشکالي ندارد، بلکه نشان ميدهد که اين کتاب آببندي شده و به تمام مطالب آن التفات شده است؛ پس توصيه ميکنيم هم آن دانشآموز عزيز اول دبيرستاني و هم تمام داوطلبان گرامي آزمون سراسري که کتب درسي خود را مثل روزنامه نخوانند و روي هم نچينند؛ بلکه دايم آنها را تورق کنند و با آنها انس بگيرند ؛ حتي مطالب درسي را براي خودتان بوميسازي کنيد و با کتاب دايم کلنجار برويد و اگر به اين توفيق رسيديد، بين شما و کتب درسي تعامل بيشتري حاصل ميشود که نه تنها زايدالوصف است، بلکه به طور خودکار، شما را يک پله به درهاي آموزش عالي نزديکتر ميکند.
در کمد ذهنتان چوبرخت علمي درست کنيد
شايد تيتر بالا قدري غريب و نامانوس باشد؛ اما در جايي «آزوبل» که از صاحبنظران تعليم و تربيت است، گفته است: «براي يادگيري بهتر بايد مطالب را در ذهنتان به جايي قلاب کنيد.» مضمون و مفهوم اين حرف آن است که عزيزان و دانشآموزان! مطالب و اصطلاحات علمي را به صورت مجرد و تنها ياد نگيرند؛ بلکه براي ماندگاري بيشتر مفاهيم و اصطلاحات علمي بايد به دنبال چنگک و قلابي باشيد که ماندگاري را بيشتر کند؛ براي نمونه، وقتي براي نخستين بار با کلمه فتوسنتز آشنا شديد اين ترکيب بسيار دور از ذهن بود، اما وقتي تجزيه و تحليل کرديد و فهميديد که «فتو» يعني نور و «سنتز» يعني ساختن، پس فتوسنتز ميشود ساختن به کمک نور، آن وقت ماندگاري اين اصطلاح بيشتر شده و براي هميشه در ذهنمان و ذهنتان ميماند که فتوسنتز يعني تبديل شدن انرژي نوراني به انرژي شيميايي توسط گياهان. همچنين وقتي ميخوانيم که در برگهاي سبز گياهان لايه «مزودرم» داريم و «مزو» پيشوندي است که معناي ميانه ميدهد، آن وقت قلاب و تکيهگاهي در ذهن ايجاد شده و براي هميشه در ذهن مينشيند که «مزودرم» همان «ميان برگ» است.
صدها و صدها نمونه ديگر نمونههايي از اين دست هستند. ما بايد بياموزيم که يادگيري به صورت مجرد و در فضا صورت نميگيرد و اگر ما در ذهن خود اصطلاحات و مفاهيم را با چيزي گره نزنيم، بزودي آن مفاهيم کمرنگ شده و به دست فراموشي سپرده ميشوند؛ اما يافتن تکيهگاه در ذهن و ايجاد ارتباط بين مفاهيم، ماندگاري آنها را بيشتر ميکند.
دانش خودتان را ثبت کنيد تا ماندگار شود
امروزه ثبت دانستهها يکي از مراحل انکارناپذير يادگيري است. اگر در گذشته در احوال گذشتگان خواندهايم که مرحوم غزالي از راهي ميگذشت و طايفه دزدان و طراران به قافله آنها زدند و دانستهها و علوم مکتسبه او را به تاراج بردند و هر آنچه التماس کرد که جز مشتي نوشته چيزي همراه وي نيست التفاتي نکردند و آن را به غارت بردند و غزالي گفت که بايد به دنبال دانشي باشم که نياز به کاغذ و يادداشت نداشته باشد، اولاً در حوزه ديگري از علوم گفت و ثانياً اين داستان، مربوط به ايام ماضي است و گذشته است و هم اکنون ارزش دانش به نحوه بستهبندي و طبقهبندي آن بستگي دارد که پيامبر اسلام فرمودند: «قيّدو العلم بالکتابه»، و دانشآموز فهيم امروز دانشپژوه دوره متوسطه که سوداي قبولي کنکور در سر دارد بايد بداند که از مقدمات موفقيت آن است که مهارت دستهبندي و يادداشت مطالب علمي را داشته باشد و بتواند دانستههاي خود را تلخيص و دستهبندي کند تا به هنگام نياز با مراجعه مجدد و مرور آنها دوباره ذهن پررنگ شده و تداعي معاني کند.
خوانندگان گرامي استحضار داشته باشند که راههاي ارتقاي کيفيت يادگيري بسيار است و علاوه بر موارد ذکر شده انشاءا... در هفته آينده به شرط بقا، به اصول ديگري نظير يادگيري پله به پله و تفکر و تعامل در مفهوم کلمات خواهيم پرداخت.
يادگيري پله به پله
يکي از شاعران در جايي گفته است که: «چون که صد آمد نَود هم پيش ماست»؛ اما تمام انديشمندان در بسياري از جاها تاکيد کردهاند که براي رسيدن به صد بايد اول از نود عبور کرد و نردبان ترقي را پله پله طي کرد و نميتوان غوره نشده مويز شد و به کمال رسيد. در واقع يکي از مشکلات يادگيري جوانان ما اين است که وقتي به سطوح بالاي تحصيل ميرسند، تازه مشکلات آنها آشکارتر شده و متوجه ميشوند که مباحث قبلي را خوب درک نکردهاند و همين موضوع باعث ميشود تا محتوا و مباحث روز را بخوبي درک نکنند؛ براي مثال، ما تا وقتي مصرع و بيت را نشناسيم چگونه ميتوانيم رديف، قافيه و حرف «رَوي» را بفهميم. تا زماني که ما هنوز درک درستي از غشاي سلولي، سيتوپلاسم و هسته نداشته باشيم آيا ميتوانيم ميتوکندري، جسم گلژي و شبکه آندوپلاسمي و ... را بخوبي تجسم کنيم؟ پرواضح است که خير.
تا زماني که يک دانشآموز عزيز دوره متوسطه، عدد اتمي، عدد جرمي و هم مکاني (ايزوتوپ) را نداند آيا ميتوان مباحث پيچيدهتر شيمي را طرح کرد؟ طبيعي است که خير نميتوان؛ چرا؟ چون يادگيري پله به پله است و سلسله مراتب دارد. اگر ارتباط طولي و عرضي مطالب درسي رعايت نشود، مفاهيم غالباً انتزاعي و نامفهوم ميشود و نتيجه آن خواهد شد که يا بسرعت مطالب را به دست فراموشي ميسپاريم يا اينکه درک درست و حقيقي از محتواي علمي کتب درسي پيدا نخواهيم کرد، و کم نيستند دانشآموزاني که چنين مشکلاتي دارند و حتي گاهي تصور ميکنند که عيب در خلقت و قدرت يادگيري آنهاست؛ در حالي که مشکل جاي ديگري است و چاره کار آسان است.
چاره کار آن است که دانشآموز محترم دوره متوسطه و داوطلب گرامي کنکور هر جا به چنين مشکلي برخورد، ريشهيابي کند و ربط آن موضوع سنگين و نامفهوم را پيدا کند و به سراغ کتب درسي پايههاي قبلي برود و با مطالعه مجدد مشکل را حل کند.
براي مثال، اگر شما شتاب يا سرعت لحظهاي را خوب نميفهميد و مجابتان نميکند، لازم است که برگرديد و ابتدا مفاهيم مسافت و طول و زمان را درک کنيد، يکاهاي آنها را بشناسيد و معادله ارتباط آنها را درآوريد و آن گاه با شتاب به سمت شتاب يا تغييرات سرعت در واحد زمان برويد تا هم معناي آن را بخوبي درک کنيد و هم واحد (يکا) آن را بشناسيد و هم مسايل آن را حل کنيد؛ پس يادمان باشد که همواره يادگيري، پله به پله است و تا پله «الف» را طي نکنيد رفتن به پله «ب» اشتباهي آشکار است که بزودي خود را به رخ خواهد کشيد.
تکرار، تکرار، تکرار
يکي از اشکالات يادگيري و آموزش ما اين است که برخي از اصول يادگيري خود را که اتفاقاً مفيد هم هستند از ياد برده و به دست فراموشي سپردهايم و با اينکه چراغ داريم، در خاموشي به سر ميبريم و به دنبال روشنايي ميگرديم؛ براي نمونه، در حوزههاي علميه در اصول يادگيري و طلبگي اصطلاحي داريم نافذ و تاثيرگذار به نام : «الدّرسُ حرفٌ و التکرارُ الف» درس يک کلمه است و تکرار آن هزار کلمه؛ در حالي که در آموزشهاي نوين اين حرف را مورد توجه و اهتمام قرار نميدهيم و آن را «دِمُدهِ» و قديمي ميدانيم، و غافل هستيم که يکي از اصول انکارناپذير يادگيري، تکرار و تمرين است.
آيا روشهاي نويني مثل جعله لايتنر و G5 و ... چيزي غير از تمرين و تکرار را ميآموزند؟ عصاره بسياري از آنها اين است که مطالب، اصطلاحات، تعاريف وکلاً دانش را آن قدر با خودتان تمرين و تکرار کنيد تا ملکه ذهنتان شود.
در بسياري از روشهاي تکرار و تمرين تاکيد شده است که مطالب و محتواي درسي را دستهبندي کنيد و سپس با فاصله زماني مناسب، مثلاً بار اول بعد از سه روز و بار دوم پس از ده روز و بار سوم پس از يک ماه يا کمتر و بيشتر، به آنها مراجعه نماييد. اگر اين مطالب از حافظه شما خارج شده بود به پله اول برگرديد و اگر آنها را آموختهايد و به ياد داريد، به جعبه و طبقه بالاتر برويد تا اينکه مطالب، ملکه ذهن شما شده و در حافظه دراز مدت ذهن شما جا گرفته و هميشگي شود.
تجربه نويسنده اين سطور ميگويد که با تلفيق اصل سوم که در گفتار قبلي درباره آن صحبت شد، يعني ثبت و ضبط مطالب و حرف امروز که تکرار است و تکرار، چرا ما اقدام به حفظ و تکرار مطالب خودمان نکنيم؛ يعني جزوات، نکات درسي و نکتههاي مهم را وقتي خودمان يادداشت کنيم، هزار و يک مزيت را براي خودمان به ارمغان آوردهايم و بر اثر ممارست در اين کار، هم خط و ربط بهتري پيدا ميکنيم، هم قدرت تحرير و نويسندگي خود را ارتقا ميدهيم و هم اينکه با نوشتهها و دستنويسهاي خود ارتباط بهتر و بيشتري برقرار ميکنيم، و اگر چنين کرديم کافي است که چند هفته مانده به رقابت بزرگ کنکور فقط مطالبي را که حالا ملکه ذهن ما شدهاند مرور کنيم و از جلوي چشمان خود بگذرانيم.
آن وقت است که با نگاه کردن به مطالب و مفاهيم، هم آنها را در ذهن تداعي معاني ميکنيم و مطالب بسرعت و براي چندمين بار مرور ميشوند و هم اينکه چون مطالب دست خط و حاصل کارکرد خودمان هستند، دچار استرس و نگراني و دلهره نخواهيم شد و به دانستههاي خود ايمان خواهيم داشت؛ پس تمرين و تکرار و ثبت و ضبط فراموش نشود که دو اصل مهم هستند.
به يک روش قانع نباشيد
اين گونه نباشد که فقط به سؤالات تشريحي و مدرسهاي خود قانع باشيد، بلکه بسرعت و بويژه در سالهاي دوم و سوم و چهارم دبيرستان، خود را با تيپهاي مختلف نظير سؤالات با جوابهاي کوتاه، تحليلي، تست و ... آشنا سازيد و به هر شکل ممکن، چه با شرکت کردن در يک آزمون کارنامهدار و چه با به دست آوردن يک مجموعه از تستهاي سالهاي گذشته، توانمنديها و نگرش خود را ارتقا دهيد تا وسعت ديد پيدا کنيد و با شکلهاي مختلف سؤال آشنا شويد.
و حرف آخر اينکه گاهي اوقات خودتان را محک بزنيد و در دروس عمومي و نظري بويژه ادبيات، زيستشناسي و ... ببينيد که آيا ميتوانيد سؤال را حدس بزنيد و جاهاي مهم را پررنگ کنيد؟
براي نمونه اگر حالش دست داد، يک پاراگراف را انتخاب کنيد و با خودتان مسابقه بگذاريد و ببينيد که از آن پاراگراف چند سؤال تست ميتوانيد طرح کنيد و ببينيد که آيا با نگاه کردن به يک تصوير يا زيرنويس آن ميتوانيد يک سؤال طرح کنيد يا نه؛ اگر به چنين مرتبهاي رسيدهايد شما در سطح خوبي قرار داريد و کارتان اميدوار کننده است.